اهداف سرمایه گذاری
- برخی ممکن است با استفاده از سرمایه گذاری در پی حفظ ارزش پول خود باشند. پولی که اگر در یک فرصت سرمایه گذاری به کار گرفته نشود، در طول زمان با توجه به نرخ تورم ارزش کمتری خواهد داشت. کسی که در پی حفظ ارزش پول خویش است، سرمایه گذاریهای مطمئن و کم سود را ترجیح میدهد.
- برخی دیگر ممکن است در پی کسب سود قابل توجه باشند. سفتهبازان جز این دسته هستند.
- فرد دیگری ممکن است باهدف کاهش ریسک، به دنبال فرصتهای دیگر سرمایه گذاری باشد. برای مثال کسی که مالک یک کارخانه است و با توجه به ریسکهایی که کسب و کار با آن مواجه است، جهت پوشش ریسک وارد یک فرصت سرمایه گذاری دیگر نیز میشود. چنین فردی بیشتر به دنبال متنوع سازی سبد سرمایه گذاری خود خواهد رفت.
همچنین نکته بسیار مهمی که در انتخاب یک فرصت سرمایه گذاری نقش دارد، افق مدنظر است. “سرمایه گذاری را میتوان به کوتاه مدت یا حداکثر تا یک سال و بلند مدت یا بیش از یک سال تقسیم کرد.”
چرا سرمایه گذاری می کنیم؟
جواب کسب پول است. اگرچه هر فردی با این عبارت موافق است، با این حال باید در آن دقیقتر شویم. ما به این خاطر سرمایه گذاری میکنیم که رفاه و آسایش فعلی و آتی خود را بهبود ببخشیم.
وجوهی که سرمایه گذاری میشود میتواند ناشی از داراییهای موجود فرد، مبالغ وام گرفته شده یا پس انداز باشد. افراد سعی میکنند از طریق صرفه جویی در مصرف امروز خود و پس انداز آن، بتوانند مصرف آتی خود را بهبود ببخشند.
سرمایه گذاران سعی میکنند ثروت و دارایی خود را به نحو مؤثری مدیریت کنند تا بتوانند با محافظت آن در برابر عواملی هم چون تورم، مالیات و سایر عوامل، بیشترین بازده را کسب نمایند.
همه مردم به نوعی دارای ثروتی هستند که ناشی از ارائه خدمات آنان در بازار کار است. اغلب مردم در طول مراحل زندگی خود تصمیم گیریهایی را در خصوص سرمایه گذاری اتخاذ میکنند.
یکی از تحولاتی که از سال ۱۹۹۰ در زندگی مردم بیشتر به چشم میخورد شرکت مردم در طرحهای بازنشستگی است.
طرح های سنتی
در طرحهای سنتی، اغلب مردم مبالغی را به صورت ماهانه برای دوران بازنشستگی پس انداز میکردند، ولی حالا همین افراد منابع مالی خود را در خرید سهام، اوراق قرضه و سایر موارد مشابه به کار میاندازند.
بنابراین در این حالت نتیجه تصمیمگیری که فرد انجام میدهد (اعم از سود یا زیان) بر روی مزایا و منافع بازنشستگی وی تأثیر میگذارد.
در یک عبارت ساده میتوان گفت که سرمایه گذاران میخواهند از پول خود، سودی را کسب نمایند.
وجه نقد دارای یک هزینه فرصت از دست رفته است، در صورتی که وجه نقد را نگهداری کنید فرصت کسب سود از طریق آن وجه نقد را از دست خواهید داد.
به علاوه، در یک فضای تورمی، قدرت خرید پول کاهش مییابد، به عبارت دیگر وقتی نرخ تورم بالا باشد قدرت خرید به سرعت کاهش مییابد.
سرمایه گذاران دوست دارند بازده آنها تا جایی که امکان داشته باشد زیاد باشد؛ ولی باید توجه داشت که میزان بازده تحت تأثیر ریسک قرار دارد.
سال ۱۹۸۲ در ایالات متحده، سال خوبی برای بازار سهام بود. به طوری که بازده کلی اوراق مربوط به سهام عادی از ۲۰ درصد بالا رفت.
با وجود این در همین سال برخی از صندوقهایی که به صورت حرفهای اداره میشدند با زیان روبرو شدند. همانطور که از این مثال بر میآید، اوراق بهادار قابل معامله دارای ریسک، بازدههای متفاوتی دارند.
بنابراین تصمیم سرمایه گذاری همیشه باید بر اساس ریسک و بازده صورت گیرد و این دو عامل هیچگاه منفک از هم نیستند.
ریسک دارای انواع مختلفی است و به همین دلیل تعاریف متعددی نیز دارد. در اینجا، ریسک عبارت است از میزان اختلاف بازده واقعی یک سرمایه گذاری از بازده مورد انتظار آن.
آیا سرمایه گذاران از ریسک نفرت دارند؟
معمولا در اقتصاد فرض بر این است که سرمایه گذاران منطقی عمل میکنند؛ بنابراین آنان اطمینان را به عدم اطمینان ترجیح میدهند و طبیعی است که در این حالت میتوان گفت سرمایه گذاران نسبت به ریسک علاقهای ندارند.
به عبارت دقیقتر باید گفت که آنان ریسک گریزند. یک سرمایه گذار ریسک گریز کسی است که در ازای قبول ریسک، انتظار دریافت بازده بیشتری دارد.
توجه داشته باشید که در این حالت پذیرفتن ریسک یک کار غیرمنطقی نیست، حتی اگر میزان ریسک خیلی زیاد باشد.
در این حالت انتظار بازده بالایی نیز وجود دارد.
درواقع، سرمایه گذاران به طور منطقی نمیتوانند انتظار داشته باشند که بدون قبول ریسک بالا، بازده بالایی کسب کنند.
آنان به صورت ضمنی یا آشکارا با توجه به ریسکپذیری خود دست به سرمایه گذاری میزنند. دستهای که ریسک بالایی را قبول میکنند انتظار بازده بالایی را نیز دارند و برعکس.
از آنجا که سرمایه گذاری به جهت رشد سرمایه یا کسب سود در آینده تمرکز دارد، ریسکهایی نیز مرتبط با سرمایه گذاری وجود دارد که نمیتوان آن را حذف یا متوقف کرد. به عنوان مثال:
سرمایه گذاری در شرکتی که در آینده ورشکسته شود یا پروژهای که شکست بخورد، این همان چیزی است که سرمایه گذاری را از پسانداز جدا میکند.
پس انداز، ذخیره پول برای استفاده در آینده است که در معرض ریسک نیست (جز بحث کاهش ارزش پول)، در حالی که سرمایه گذاری به جهت کسب سود در آینده متمرکز میشود و در نتیجه مستلزم پذیرش ریسک است.
بهطور کلی ریسک به دو دسته ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم بندی میشود.
ریسک سیستماتیک + ریسک غیر سیستماتیک = ریسک کل
- ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
ریسک سیستماتیک تغییرپذیری در بازده کل اوراق بهادار را مستقیما ناشی از تغییرات بازار یا اقتصاد میداند. این ریسک غیرقابل کنترل هست بنابراین کاهش پذیر هم نخواهد بود. منابع این ریسک عبارت است از ریسک تورم، ریسک نرخ بهره، ریسک بازار و گاها ریسک سیاسی.
- ریسک غیر سیستماتیک (قابل اجتناب)
این ریسک قابل کنترل و کاهش پذیر است و شامل آن تغییرپذیری در بازده اوراق بهادار هست که به تغییرپذیری کلی بازار یا اقتصاد بستگی ندارد و از فاکتورهای درونی یک شرکت اثر میگیرد. لذا میتوان از طریق استراتژیهایی مثل متنوع سازی این ریسک را کاهش داد.
آیا میتوان گفت که سرمایه گذاران به دنبال حداقل کردن ریسک خود هستند؟
خیر! به این دلیل که حداقل کردن میزان ریسک، مخصوصا نرخ بازده پایین، دارای هزینههایی است. حداقل کردن ریسک به نگهداری داراییهای بدون ریسک مثل پسانداز و اوراق خزانه منجر میشود. در حالی که کسانی که سرمایه گذاری میکنند علاقهمند هستند رابطهای منطقی بین ریسک و بازده خود ایجاد کنند.
“وقتی صحبت از سرمایهگذاری میشود، هدف این است که پول با بالاترین نرخ و کمترین میزان ریسک ممکن رشد کند. با وجود این که هیچ میانبری برای ثروتمند شدن نیست، راههای هوشمندانهای برای آن وجود دارد.”
“فیلیپ تاون”