کارآفرین فردی مبتکر، اهل چالش،خلاق و اهل ریسک و همانند یک راننده است که افرادی را در درون یک مجموعه برای رسیدن به هدفی مشخص هدایت می کند. او کسی است که چیزهای جدیدی خلق مینماید؛ مثلاً یک راهکار جدید، یک پروژه، یک تجارت یا یک شرکت جدید و افرادی را برای رسیدن به آن هدف استخدام و هدایت میکند. ممکن است کار آفرین خودش یک ایده پرداز نباشد ولی قطعاً همان کسی است که تصمیم میگیرد یک ایده را به واقعیت تبدیل نماید. او یک هدایت کننده ای است که به جلو میراند و افراد تیم را تشویق به همراهی میکند. کارآفرین کسی است که در جایگاه راننده مینشیند لذا هم توان تغییر مسیر را دارد و هم سرعت بخشیدن، آهسته رفتن یا حتی پایان بخشیدن به آنچه که خلق نمودهاست. یک عنصر بسیار با اهمیت که در مرکز وجودی هر کارآفرین است، اشتیاق است. اشتیاق انرژی لازم برای کارآفرین را فراهم مینماید تا به حرکت خود ادامه دهد، و با چالشهای مختلف دست و پنجه نرم کند. «کارآفرینان چیزی جدید خلق مینمایند، چیزی متفاوت – آنها ارزشها را تغییر میدهند یا تبدیل میکنند.کارآفرین کسی است که میخواهد و میتواند یک ایده جدید یا یک ابتکار را به یک نوآوری موفق تبدیل نماید و با استفاده از نوآوری، منحنی احتمال تولید را به سطح بالاتری انتقال دهد. «کارآفرین قادر است تا پتانسیل تجاری یک ابتکار را تشخیص دهد و سرمایه، استعداد، و سایر منابعی که آن ابتکار را به یک نوآوری تجاری مناسب بدل میکند، سازماندهی نماید.» البته از نظر شومپیتر، کارآفرین کسی نیست که تحمل خطر میکند، زیرا این کار بر عهده سرمایهدار است.
کار آفرینی
در تعریف کارافرینی، کسبوکارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصتها بودن لازمه کار افرینی است. کسبوکارهای کوچک میتوانند رشد کنند و تبدیل به کسبوکار کار آفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از 500 پرسنل در حیطه کسبوکار کوچک قرار میگیرد.
معنی کار افرین چه تفاوتی با مدیریت صرف دارد؟
کار آفرین ها بیشتر بر مبنای روالهای اکتشافی تصمیم میگیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی میکنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجههای عددی خود مقدور میکنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیتها است ولی هدف یک کارآفرین بر مبنای باورها و تجربیات مهم است.
کارآفرینان جهشهای ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمیکنند. کارافرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیمگیری میکنند. تصمیمگیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینهبر و غیرممکن میسازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح میکند.
انواع کار آفرین
- نوظهور (در آغاز یک کسبوکار قرار دارد)
- مبتدی (سابقه کسبوکار قبلی ندارد)
- کهنهکار (سابقه فعالیت در کسبوکار دارد)
- ترتیبی یا زنجیرهای (دائماً در حال تغییر کسبوکار است)
- مجموعهای (کسبوکار اصلی را حفظ میکند و کسبوکارهای دیگری (اضافی) را آغاز میکند)
کار آفرینی از طریق نو آوری
مطابق این تعریف، کارآفرینی شامل خلق یا کشف و بهرهبرداری از فرصتهایی است که از تعامل کارآفرینان با محیطی که در آن کار میکنند، منتج میشود. بهرهبرداری از فرصتها توسط کارآفرینان، منجر به نوآوری میشود این نوآوری شامل معرفی محصول یا خدمت جدید، روش سازماندهی جدید، گشایش بازار جدید، فرایندهای جدید و مواد اولیه جدید میشود. تعاریف نظریهپردازانی همچون «شومپیتر» و «شین» با این دیدگاه مطابقت دارد.
کارآفرینی از طریق ورود
این رویکرد بر اینکه کارآفرین چه کاری انجام میدهد، تمرکز میکند، نه اینکه کارآفرین کیست. طبق این تعریف، کارآفرینی در خلأ شکل نمیگیرد بلکه شرکتها در شرایط محلی، صنعتی و محیطی خاصی امکان ظهور پیدا میکنند.
ورود (Entry)، پدیده اساسی و واحد تجزیه و تحلیل در اقتصاد صنعتی است. پژوهشگران، ورود را به دو شکل تعریف کردهاند:
- راهاندازی یک کسب و کار جدید به وسیله یک شرکت یا از طریق سرمایهگذاری مخاطرهپذیر داخلی.
- تولید محصولی در یک صنعت توسط شرکتی که قبلاً آن را تولید نمیکردهاست. این تعریف اقتصاددانان صنعتی است.
این تعریف به این معناست که ورود نه تنها میتواند شامل ایجاد یک شرکت جدید باشد، بلکه میتواند از طریق ساختن یک کارخانه جدید، خرید یک کارخانه موجود و تغییر درآمیخته محصول آن، به وسیله شرکت فعلی صورت گیرد
کارآفرینی سازمانی
مطالعات مهمی در مورد فرایند و نتایج کارآفرینی در درون شرکتهای بزرگ، نوعاً تحت عنوان «کارآفرینی سازمانی» یا «سرمایهگذاری مخاطرهپذیر شرکتی» انجام شدهاست. این مفهوم با چگونگی ظهور کسبوکارهای جدید در داخل شرکتهای بزرگ از طریق تلاشهای فعال کارکنان مرتبط است. هر چند رویکردهای گوناگونی در مورد این تعریف وجود دارد، اما یکی از مهمترین رویکردها در این باب، کارآفرینی را به عنوان فرایندی تعریف نمودهاست که از طریق آن، افراد- به تنهایی یا در درون یک سازمان- فرصتها را بدون توجه به منابعی که در حال حاضر تحت کنترل هستند، تعقیب میکنند. بهطور کلی، کارآفرینان سازمانی در مقایسه با کارآفرینان فردی ریسک کمتری متحمل میشوند لذا باید انتظار پاداش کمتری نسبت به همتایان مستقل خود داشته باشند.
کار آفرینی از طریق ایجاد فرایند تخریب خلاق
این تعریف به صورت بسیار کلان، نقش کارآفرین را به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورها بیان میکند و کمتر به تشریح کارآفرین و چگونگی تعامل وی با محیط میپردازد. طبق این تعریف، کارآفرین از طریق تخریب خلاق، سازوکارهای موجود در بازار را به هم میزند و با تحول کیفی در ترکیبات محصول و نوآوری، شرکتهای غیرنوآور و ناکارآمد را از بازار خارج میکند و به این شکل توسعه اقتصادی را موجب میشود.
کار آفرینی و منشأ ویژگیهای شخصیتی
در این تعریف، شخص کارآفرین، اساس مفهوم کارآفرینی است و کارآفرینی، پدیده ایست که در آن، شخص کار آفرین (و نه بسترهای محیطی)، ریشه و منشأ فرایند آن هستند. این تعریف به تأثیر محیط بر کارآفرین شدن فرد توجهی ندارد. بلکه طبق این تعریف، کارآفرینان افرادی هستند که ویژگیهای شخصیتی ویژهای دارند.
مسئولیت پذیری
کارآفرینان در قبال مخاطراتی که آغاز کردهاند، احساس مسئولیت شخصی دارند. آنها ترجیح میدهند کنترل منابعشان را خود داشته باشند و منابع را برای دستیابی به اهداف مشخص، مورد استفاده قرار دهند.در واقع کارآفرین کسی است که نهایت مسئولیت و پاسخگویی در قبال سرنوشت آنچه که خلق نموده را دارا میباشد.
ریسک پذیری متعادل
کارآفرینان اهل قبول ریسکهای پرخطر نیستند، اما اهل ریسک حساب شده هستند. نتایج فعالیتهای آنها ممکن است در بلندمدت مشخص شود. یا اهداف آنها ممکن است در نگاه دیگران غیرممکن به نظر بیاید. اما کارآفرینان، موقعیتها را از یک دیدگاه متفاوت میبینند، و کار کارآفرین، برنامهریزی و محاسبه ریسک بر پایه دانش بازار میباشد. به عبارت دیگر، کارآفرینان موفق، هیچگاه بیمحابا خطر نمیکنند.
اعتماد به موفقیت
کارآفرینان به موفقیت خود ایمان دارند. آنها نسبت به ادامه موفقیت خود در آینده، خوشبین بوده و باور دارند که اهداف آنها واقع بینانه و دست یافتنی است. آنها معمولاً اهداف را در محدودهای که دانش آنها قابل بهرهبرداری است، فرصتیابی میکنند، لذا پیشزمینهها و تجربیات ایشان احتمال موفقیت را افزایش میدهد.
تمایل به گرفتن بازخورد سریع
کارآفرینان از چالشهای کسب و کار لذت میبرند. آنها دوست دارند بدانند که نتیجه حاصله چه خواهد بود؟
انرژی بالا
کارآفرینان دارای انرژی بیشتری نسبت به افراد معمولی هستند. این انرژی، میتواند یک عامل حیاتی باشد که سبب تلاش شگفتانگیزی از سوی کارآفرین برای راهاندازی کسب و کار مستقل خود میشود. ساعات طولانی کار و تلاش خستگیناپذیر، برای آنها یک قانون است.
آینده نگری
کارآفرینان یک احساس و تعریف درست از جستجوی فرصتها دارند. آنها پیش رو را نگاه میکنند و کمتر نگران آنچه دیروز انجام دادهاند و آنچه فردا باید انجام دهند، هستند. آنها مایل به بازگشت به گذشته و خوشحالی به سبب موفقیتهایشان نیستند. کارآفرینان واقعی بر آینده تمرکز میکنند. بت کروس میگوید: از آنجایی که شما یک شرکت را رشد و توسعه میدهید، اهداف شما متعالیتر خواهد شد و تمایل به توسعه بیشتر پیدا میکنید. کارآفرینان، جایی که بیشتر مردم فقط مشکلات و غیرممکنها را میبینند، پتانسیلها را میبینند و سرانجام، افکارشان تبدیل به موفقیتهای بزرگ برای آنها میشود. در حالی که مدیران دربارهٔ منابع در دسترس نگران هستند، کارآفرینان، علاقهمند به کشف و سرمایهگذاری در فرصتها هستند.
مهارت در سازماندهی
کارآفرینان میدانند که چطور افراد را جهت انجام فعالیتها کنار هم قرار دهند. ترکیب اثربخش افراد و مشاغل، کارآفرینان را قادر میسازد که چشماندازشان را به واقعیت تبدیل کنند
توجه به ارزش موفقیت
یکی از تصورات غلط دربارهٔ کارآفرینان این است که آنها تنها برای دستیابی به پول کار میکنند. اما به نظر میرسد که نیاز به موفقیت، انگیزش و ارزش اولیه کارآفرینان میباشد و پول، تنها یک سمبل از دستیابی به موفقیت است. یک محقق کسب و کار میگوید: «آنچه کارآفرینان را برمیانگیزد و آنها را به سوی پیچیدگی بیشتر و عمیقتر سوق میدهد، محرکی بیش از پول است».
سایر ویژگیها
برخی دیگر از ویژگیهای بارز کارآفرینان عبارتند از:
الف) تعهد بالا: کارآفرینی، کاری دشوار است و راهاندازی موفق یک کسب و کار، نیازمند تعهد بالا از سوی کارآفرین است. مؤسسان یک کسب و کار، غالباً خود را در کارشان کاملاً غرق میکنند. اغلب کارآفرینان بایستی بتوانند بر موانع بیشماری غلبه کنند که این امر، نیازمند تعهد بالاست.
ب) تحمل ابهام: کارآفرینان، دارای تحمل بسیاری نسبت به ابهامات ناشی از تغییر شرایط و محیط هستند. این توانایی برای کنترل عدم قطعیتهای محیطی، حیاتی است، چرا که کارآفرینان بهطور پیوسته تصمیماتی میگیرند که در آنها، از اطلاعات جدید و بعضاً متناقض که از منابع متنوع و ناآشنا به دست آمدهاند، استفاده میکنند.
ج) انعطافپذیری: یکی از ویژگیهای کارآفرینان حقیقی، توانایی آنها در سازگاری و تطابق با نیازهای متغیر مشتریان و کسب و کارشان است.
البته باید به این نکته مهم توجه کرد که کارآفرینان، شخصیتهای منحصربفردی نیستند که بتوان از قبل پیشبینی کرد که چه کسی کارآفرین میشود و چه کسی نمیشود. در واقع ویژگیهای کارآفرینان بسیار متنوع است. هر کس بدون در نظر گرفتن سن، سابقه، جنسیت، رنگ پوست، ملیت یا دیگر مشخصهها میتواند یک کارآفرین شود و هیچ محدودیتی در این باره وجود ندارد. کارآفرینی یک راز نیست؛ یک انضباط عملی است. کارآفرینی یک موهبت ژنتیکی نیست، بلکه مهارتی است که اغلب مردم میتوانند بیاموزند. لزومی ندارد که شما یک شخص اسطورهای باشید؛ فقط کافی است با تمام وجود بخواهید.
مشکلات و موانع شرایط کارآفرینی در سازمان
- طبیعت ناپیوستگی در سازمانهای بزرگ: وجود مشکلات ارتباطی میان کارکنان و مدیریت. به دلیل وجود لایههای متعدد برای تصمیمگیری، امکان از بین رفتن ایده در هر قسمت سازمان وجود دارد.
- منافع کوتاهمدت: در سازمانهای بزرگ سود کوتاهمدت معیار موفقیت است (برای جلوگیری از کاهش ارزش سهام)
- عدم وجود فرهنگ کارافرینی: کارآفرینان زندگی پرخطری را ترجیح میدهند ولی سازمان آنها را تشویق نمیکند.
ویژگیهای شخصیتی مدیران کارآفرین
در این مورد در تعریف کار آفرین نظرات زیادی در دسترس است ولی در بسیاری از موارد توافق وجود دارد. انگیزه بالا، اعتمادبهنفس زیاد، توانایی درگیرشدن برای مدت طولانی، سطح انرژی بالا، درجه بالای ابتکار، توانایی هدفگذاری، متعادل در پذیرش ریسک و مصر برای حل مشکلات. در تقسیمبندی دیگر، اصرار و پیگیری زیاد، میل و توانایی خود رهبری و نیاز نسبی به استقلال، میل به پول و مقام، شک اندک به خود، نگرانی ناچیز، توانایی خطر کردن بدون دلواپسی، انجام کار بیش از نیاز و بیشتر از دیگران و …
تحصیل در رشته کارآفرینی و ورود به بازار کار
هدف از اجرای دوره کارشناسی ارشد کارآفرینی، تأمین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز به منظور مدیریت فعالیتهای کارآفرینی، تربیت سیاست گذاران و کارشناسان کارآفرینی و مشاورین راه اندازی و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط میباشد.
شرکت کنندگان در دوره تحصیلات عالی بهتر است دارای تجربه کار عملی در یکی از بخشهای خصوصی، عمومی و دولتی باشند. دانش آموختگان رشته کارآفرینی بهعنوان مدرس، مدیران موسسات، پژوهشگران و متخصصین مدیریت کارآفرینی با برخورداری از دانش، مهارت و نگرش کارآفرینی، میتوانند وارد عرصههای اقتصادی – اجتماعی کشور شده و به تسریع روند توسعه پایدار ملی کمک نمایند.
کارآفرینی به عنوان گرایشی از رشتههای مدیریت کسب و کار (MBAوDBA) و همچنین مدیریت بازرگانی نیز تصویب و بعضاً اجرا شدهاست. فارغالتحصیلان با گرایشهای متفاوت میتوانند پس از اتمام تحصیلات، مسئولیتهای متفاوت مدیریتی را در سطوح مختلف سازمانی به عهده گیرند و با اتکاء به دانش و مهارتی که کسب نمودهاند میتواند در طیف وسیعی از سازمانها مانند سازمانهای تجاری، تولیدی، مالی، بانکها، شرکتهای بیمه، سازمانهای حسابرسی و موسساتی که با تجارت خارجی سر و کار دارند فعالیت نمایند. با توجه به اقبال عمومی که در سالهای اخیر نسبت به رشته کارآفرینی وجود داشتهاست، تعداد زیادی در این رشته تحصیل نمودهاند، اما این به منزله اینکه این افراد واقعاً تبدیل به کار آفرین شده باشند، نیست. در واقع کارآفرینی عمل است و صرف یادگیری تئوری نمیتوان آن را انجام داد . تجربه در کنار اموزش باید حضور داشته باشد .
اولین دانشکده کارآفرینی خاورمیانه دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران است.
درپایان
مدیران کارآفرین که متولیان بهحق توسعه هستند منتظر تغییرات محیط نمینشینند، بلکه خود تغییر و دگرگونی ایجاد میکنند، انجماد رفتارهای موجود را میشکنند، نگرشها را تغییر میدهند و با اندیشه خود تغییرات را در افراد تثبیت میکنند. هدف آنها ایجاد تحول و نوآوری در راستای منافع و اهداف سازمان است. مدیر کارآفرین نایابی و گرانی را با ابتکارات در فناوری تولید، جایگزینی مواد اولیه و سایر اقدامات بیاثر یا کم اثر ساخته و حتی از آن برای پیشبرد اهداف استفاده میکند.
مدیران کارآفرین تسلیم محیط نیست، با پیش فعالی زمام امور را در دست میگیرد و سوار بر موج تغییرات محیط، به مقاصدش دست مییابد. در مقابل تغییرات مثبت مقاومت نکنیم، کار آفرینی را بپذیریم و برای ایرانی آرمانی و مطرح در سطح جهانی بیندیشیم و عمل کنیم.
یک پاسخ