هميشه يک قلمرو محدود از احتمالات در زمان وجود دارد که بينهايت تکرار ميشوند؛ اين گزاره در گذر زمان بارها خودش را ثابت کردهاست: «تاريخ تکرار ميشود.» تنها کاري که واقعا ميتوان انجام داد اين است که رويکردي که در قبال مشکلات گرفته ميشود را تغيير داد. تکنولوژيهاي مختلف در آزمون زمان قرارگرفتهاند و نويسنده بنابر نتيجهاي که از مرور اتفاقات تاريخي پيرامون ساير تکنولوژيها ميگيرد، در مورد بيتکوين مينويسد: بيم آن ميرود با فراگيرشدن بيتکوين در سراسر جهان و تلاش براي ادغام آن با نظام مالي قبل از آنکه ظرفيت آن را داشتهباشد، منجر به نابودي بيتکوين شود.مرگ بیت کوین با دور شدن از ماهیت غیرمتمرکز….
منظور از نابودي بيتکوين، نابودي اين تکنولوژي نيست بلکه نحوه استفاده از آن است. شبکه بيتکوين بدون سرور مرکزي، شبکهاي همتا به همتا است که هيچ نهاد مرکزي کنترل آن را در اختيار ندارد. ساتوشي ناکاموتو وايتپيپر بيتکوين را در دوراني منتشر کرد که جهان درگير يک بحران مالي بسيار شديد شده بود و به عقيده بسياري او تحتتاثير همين بحران اقتصادي و با هدف انتقال قدرت از نهادهاي متمرکز ناکارآمد به مردم و حذف نقش واسطهها دست به راهاندازي بيتکوين زد.
دستورالعملي براي نابودي بيتکوين
يکي از نويسندگان مجله بيتکوين در توضيح چرخه رو به زوالي که بيتکوين ممکن است در آن قرارگرفته باشد، به توالي اتفاقهايي که براي تکنولوژيهاي ديگر در طول اين سالها پيشآمده است، ميپردازد. از سقوط شبکههاي همتابههمتا تا خطرات خوشبيني کور در مورد رمزارز، اين مقاله به بررسي اين موضوع ميپردازد که چگونه بيتکوين ميتواند با تهديد بنيادي مواجه شود، مگر اينکه از ادامهدادن به مسير فعلي جلوگيري شود. اعتماد بيش از حد و نامعقول ميتواند در ادامه به بزرگترين تهديد براي حيات بيتکوين تبديل شود.
…………………………………………………………………………….
بیشتر بخوانید :کريپتو/رمز ارز/ارز ديجيتال
…………………………………………………………………………….
تصور شکستناپذيري، در گستره زمان چه صلح و چه زمان جنگ هرگز استراتژي هوشمندانهاي نبودهاست. اگر به زمان به چشم يک چرخه نگاه کنيم، هميشه يک قلمرو محدود از احتمالات وجود دارد که بينهايت تکرار ميشوند؛ اين گزاره در گذر زمان بارها خودش را ثابت کردهاست: «تاريخ تکرار ميشود.» تنها کاري که واقعا ميتوان انجام داد اين است که رويکردي را که در قبال مشکلات گرفته ميشود را تغيير داد. تا زمانيکه از اشتباهات درس لازم گرفته نشود به تکرار تاريخ محکوم خواهيم بود و اتفاقات و چرخهها بارها و بارها تکرار خواهند شد.هنگامي که بيتکوين براي اولينبار در سال2014 در پارلمان آلمان موردبحث قرارگرفت، کارشناسان بر سهولت دورزدن قانون از طريق پرداختهاي بيتکوين تاکيد کردند و از خطرات پذيرش گسترده بيتکوين و سختيهاي ادغام آن با نظام مالي حاکم صحبت کردند. امروزه، 10سال بعد، با بازگشت بيتکوين به پارلمان آلمان، «کارشناسان» با افرادي همراه شدهاند که بيتکوين را بهعنوان گزينه بهتري از ارز ديجيتال بانکمرکزي به دولت پيشنهاد ميکنند.
«بحثهاي سياسي بيتکوين» کنوني، مانند هر تکنولوژي ديگري در دايره ابتدا عدمپذيرش و در ادامه معرفي آن بهعنوان ناجي قرار گرفتهاست.همانطور که نجواهاي برآمده از اتاق پژواک سرمايهداران فرصتطلب به گوش سياستمداران ميرسد، محافل علمي نيز همگام با آنها هر روز بيشتر و بيشتر از موفقيت بيتکوين در بازارها ميگويند. چنانچه در حالحاضر معاون اول پيشنهادي دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري آمريکا جيدي ونس، سناتوري که با حمايت سرمايهداران رمزارزي آمريکا به سناتوري رسيدهاست، پاي ترامپ را به گردهماييهاي طرفداران بيتکوين ميکشاند. تا زمانيکه همگان مايل به حمايت همهجانبه باشند، همهچيز عالي پيش خواهد رفت. «ما برنده ميشويم!» مدتي است به باور قلبي طرفداران داراييهاي رمزگذاريشده و مهمتر از همه بيتکوين، تبديل شدهاست.
درميان اخبار مربوط به تاييديههاي ETF، پادشاهي استيبلکوينها و پذيرش احتمالي رمزارز توسط دولت ملي آمريکا، طرفداران دو آتشه رمزارزها احتمالا آنقدر به موفقيت بيتکوين اطمينان پيدا کردهاند که بهنظر ميرسد نميتوانند متوجه شوند که اين چرخه دقيقا چگونه در نهايت به ضرر بيتکوين تمام خواهد شد. غرهشدن به داشتهها همواره مقدمه افول بيشتر بودهاست و چگونگي ادامهدارشدن تا شکست نهايي نقشهراه خود را دارد. با کمک توهمات شيداگونه شکستناپذيري، حتي زبدهترين فرماندهان نيز پيروان خود را به سلاخي کشاندهاند.
روز گراندهاگ
فيلم روز گراندهاگ به داستان فيل کانرز، هواشناسي که در يک روز تکراري در روستايي از پنسيلوانيا گير کردهاست، ميپردازد. در اين داستان نقش اول يک روز را بارها و بارها تکرار ميکند تا بالاخره ميتواند به اندازه کافي متحول شود که از آن بگريزد. چندي پيش زماني که دنيا تازه با اينترنت آشنا شدهبود، براي هرکسي که تنها زندگي نميکرد وصلشدن به اينترنت از طريق دايال آپ با سروصداي زيادي همراه بود. علاوهبر سر و صداي مودمهاي قديمي، به احتمال زياد تماس تلفني وجود داشت که بهخاطر آن بايد مودم قطع ميشد؛ چراکه در غيراينصورت خط مشغول بود.با وجود تمام اين سر و صداها دنياي آزاد وب چيزي بود که مردم حاضر بودند بهخاطر آن هر دردسري را بهجان بخرند. دنيايي که با سه دبليو در اول آن آغاز ميشد نويد فرصتي را ميداد که هرکسي از هرجا ميتوانست آزادانه تمام دنيا را بگردد.به دليل فقدان پيشرفتهاي تکنولوژيک و دسترسي به ارتباط بيسيم در فواصل مختلف، روزهاي اول آشنايي دنيا واقعي با دنياي وب اصلا آسان نبود.
از طرف ديگر تازهبودن تکنولوژي، عرضهکنندگان آن را کمياب کردهبود و اين کميابي منجر به انحصار نقاط دسترسي وب شده بود. در 20سالي که گذشته است شايد افراد از بندانحصار درآمده باشند اما کماکان همگان ميدانند که ارائهدهندگان مخابراتي هر کاري را که مردم در اينترنت انجام ميدهند تحتعنوان امنيت ملي به مقامات دولتي، همراه با تجزيه و تحليل گزارش ميدهند. فناوري که در ابتدا به مردم وعده آزادي بيحد و حصر خارج از مرزهاي زميني که به آن محکوم بودند ميداد، بهسرعت به بزرگترين دشمن آزادي تبديل شد.نميتوان در مورد موفقيت (و سقوط) «فناوريهاي همتابههمتا» بدون آنکه داستان پخش غيرمجاز آلبوم «لينکين پارک» را تعريف کرد، صحبت کرد.
آلبوم جديد آن روزهاي لينکين پارک، Hybrid Theory، بهطور گسترده در اولين شبکه اشتراک فايل موسيقي، P۲P Napster پخش شد. به واسطه راهي که در آن دانلود از کامپيوتر ديگران امکانپذير شده بود، دسترسي به موسيقي لينکين پارک ديگر کاملا رايگان بود، بااينحال اولين آلبوم استوديويي لينکين پارک، با فروش 15ميليون نسخه تنها در سه هفته اول، هنوز يکي از پنج آلبوم پرفروش جهان باقيماندهاست.Napster يک انقلاب واقعي اينترنت در جهان بود و بديهي است که صنعت موسيقي را خشمگين کردهبود. مردم با خوشحالي دستگاههاي خود را به شبکهاي وصل ميکردند که ميتوانست بهسادگي دستگاه آنها را به ايدز رايانهاي آلوده کند.
از سوي ديگر گروههاي موسيقي، رپرها و خوانندههايي مانند Arctic Monkeys، Dispatch يا EMINEM قبل از دستيابي به اولين پيروزي بزرگ در جهان واقع، پايگاههاي طرفداري خود را در اين فضا شکل داده بودند. عالمگيرشدن در فضاي وب همانقدر که براي برخي ستارههاي تازهنفس موسيقي موهبت بهشمار ميآمد، به ضرر غولهاي رسانهاي بود که قبلا دنياي پخش را در انحصار خود داشتند. هنگامي که متاليکا از پلتفرم P2P به دليل نقض حق کپي رايت شکايت کرد، بهوضوح طرفداران خود را ناراحت کرد و اين ناراحتي تاجايي پيشرفت که متاليکا از عواقب آن احساس خطر کرد.
نکته قابلتوجه اين داستان در عاقبت متاليکا پس از شکايت از اين پلتفرم نيست، بلکه در آيندهاي است که پخش آنلاين پيدا کرد. به اشتراکگذاري فايل موسيقي همتابه همتا دقيقا از بين نرفت، بلکه بهسرعت در قالبهاي تجاري، مانند خريد موسيقي از iTunes به پخش موسيقي از طريق Spotify رسيد. در حالحاضر اکثر شنوندگان مالک قطعه فيزيکي از موسيقي نيستند که به آن گوش ميدهند، آنها مشترک پايگاه دادههاي شرکتي هستند که نه هنرمندان و نه غولهاي رسانهاي از آن سود نميبرند، در عوض مثل هميشه برنده بزرگ صنعت اشتراکگذاري فايلهاي موسيقي ناظران دولتي بودند.
طي هفته گذشته، زمانيکه Spotify سياستهاي خود در مورد کوکيها را بهروز کرد، بهکاربران اروپايي خود اطلاع داد که کداميک از 695کارگزار داده به اطلاعات آنها دسترسي خواهند داشت. در واقع، مشابه همين اتفاقات در زمينه موتورهاي جستوجوگر نيز رخداد. آنلاينشدن در روزهاي ابتدايي وبجهاني مانند افتادن در ميانه جنگل بدون نقشه بود.هزاران مکان براي رفتن وجود داشت، اما فرد بايد از قبل ميدانست که قرار است به کجا برود. در آن زمان بود که مجموعههاي پيوند جامع، پلتفرمهايي مانند Yahoo يا Google ارزش فوقالعادهاي براي کساني که بهخوبي مسيريابي در WWW را بلد نبودند، ارائه ميداد.
ديگر لازم نبود عضو انجمنهاي مختلف شد تا به آدرس سايتهاي احتمالا موردنياز دستيافت، فقط لازم بود از گوگل پرسيد. البته چندي نگذشت که اين موتورهاي جستوجو به بزرگترين موتورهاي پولساز جهاني تبديل شدند. اکنون چند لينک اول، سايتهايي هستند که پول دادهاند تا در اولويت قرار گيرند و لينکهاي بعدي از آن سايتهايي است که نحوه اجراي موثر فرمتهاي سئوي گوگل را فهميدهاند. امروزه گوگل يکي از با ارزشترين شرکتهاي نظارتي در جهان است. نرمافزاري که در ابتدا براي کمک به آزادسازي اطلاعات رايگان به مردم معرفي شد در نهايت به ابزاري براي سانسور تبديل شد. در گذر زمان، بارها و بارها، تاريخ ثابت کرد که فکرکردن به اينکه «تکنولوژي پيروز شدهاست» فقط نابودي آن را تشديد کردهاست.
اينبار بيتکوين!
در گفتمان فرهنگ عمومي بيتکوين امروزي، ناآگاهي بيداد ميکند.ميليونها دلار در بيتکوين سرمايهگذاري ميشود؛ چراکه الان گروهي تصميم گرفتهاند تا رمزارز بيتکوين در ليست اولويتهاي اول جهان باشد. پروتکل اردينالز، از لحاظ فني بر بستر بلاکچين بيتکوين قرار دارد و تاثيري بر شبکه اصلي ندارد.در اين پروتکل براي شناسايي و رديابي هر انافتي بيتکوين، به آنها شمارهسريال ترتيبي، داده ميشود.
به بياني ديگر هر اينسکريپشن يا ساتوشي نوشتهشده، پس از استخراج يا انتقال در هر تراکنش به فرد ديگر قابلشناسايي (آنچين) است. هنگاميکه قابليت رديابي هر ساتوشي به بيتکوين ضربه زد، علاقهمندان بيتکوين به ناگه متوجه شدند که با چه مشکلي مواجه شدهاند، بيتکوين به بستر ديگري براي نظارت مردم و اعمال کنترل بر آنها تبديل شده بود. در جنوب جهاني، مردم ديگر قادر به انجام معاملات غيرحضوري نبودند؛ چراکه با کارمزدهاي گزاف تراکنش روبهرو شدهبودند که قادر به پرداخت آن و در نهايت قادر به انتقال وجوه خود نبودند.
مهم نيست داستان کدام تکنولوژي را مدنظر گرفته شود، عالمگيرشدن بهاي خود را دارد. مشکل فعلي بيتکوين تنها به دليل معرفي اردينالز بهوجود نيامده است. به بيان نويسنده، طرفداران بيتکوين آنقدر از پيروزي خود مطمئن شدهبودند که با ناآگاهي کنترل مسير را ازدستدادند. در طول چهار سالگذشته، اکثريت اعضاي کلاب طرفداران بيتکوين بهدنبال پيشبرد روايت اصلي اين رمزارز بودند: «همه چيز در مورد بيتکوين عالي است و بيتکوين بهترين ارز روي زمين است.»
…………………………………………………………………………….
بیشتر بخوانید :سرمايه آزاد – وام آزاد
…………………………………………………………………………….
اعضاي کلاب ديگر دستچيني از افراد آزاديخواه نبودند که براي رهايي از نظام متمرکز مالي جهاني ارزي غيرمتمرکز شکل دادند، کلاب بيتکوين اکنون آنقدر بزرگ شدهاست که هرکسي ميتواند خود را عضو آن بداند بدون آنکه اطلاعي از ماهيت آزاديخواه و کنترلگريز آن داشتهباشد. فيلترکردن معاملات اردينالز يک راهحل کوتاهمدت براي يک مشکل بلندمدت است. مطمئنا، مسدودکردن دادهها در بلاکچين در نهايت به کاهش دستمزد ميانجامد، اما اگر پذيرش جهاني بيتکوين شکل گيرد، ديگر ارائه پيشنهادات براي حل مسائل فرعي فايدهاي نخواهد داشت، چراکه اين آغاز مسيري است که با به بندکشيدهشدن بيتکوين در سراسر جهان پايان مييابد.
به ازاي هر توييتي که ادعا ميکند «بيتکوين صلح جهاني را بهارمغان ميآورد» به زبان اقتصاددانان در تئوري بازيها، «اندکي از سيستم ميميرد.» نويسنده مقاله ميگويد؛ برخلاف باور عمومي و فعلي، بيتکوين برنده نشدهاست و اتفاقا برخلاف آنچيزي که بهنظر ميرسد عالمگيري بيتکوين به ضرر آن تمام خواهدشد.
گمنامي، خوشنامي و در نهايت بدنامي
طي چند سالگذشته، بحثهاي پيرامون «برنده بودن» بيتکوين از سناريويي تکراري پيروي ميکرد. استقبال سناتورها از بيتکوين بهمعناي برد درنظر گرفته ميشد. عرضه صندوق معاملاتي بيتکوين در بورس به واسطه بلکراک هم برد ديگري بود. محتملترين سناريوي مرگ بيتکوين در زمان ادغام کلي آن با نظام مالي جهاني، در نقطهاي که اين فناوري هنوز به تنهايي براي «پذيرش انبوه» آماده نيست ميتواند رخ دهد. مرگ بيتکوين بهمعناي مرگ فناوري نيست، بلکه مرگ قابليت استفاده آن است.
يکي از کشندهترين اتفاقهايي که در انتظار بيتکوين است، بحث مقياسپذيري آن است. زمانيکه گيگابلاکها براي اولينبار پيشنهاد شدند، کاملا واضح بهنظر ميرسيدکه بلاکچيني که 10سالطول ميکشد تا ساخته شود، فاقد قدرت لازم براي ادامه راه غيرمتمرکزبودن است، تاجاييکه شبکه لايتنينگ وارد عمل شد و بهنظر ميرسيدديگر مشکلات حل شدهاند.
با اين توضيح که تنها ميتوان حدود 5هزار تراکنش در يک بلوک جاسازي شود، به بياني ديگر لايتنينگ راهحلي نيست که به 8ميليارد نفر اجازه دهد از بيتکوين بهراحتي استفادهکنند.
بهجاي تشويق بحثهاي گسترده پيرامون پيشنهادات جدي در مورد آينده بيتکوين که با ريسکهاي واقعي همراه است، جمعيت طرفداران اين رمزارز مشغول کنار زدن افرادي هستند که مخالف راهحلهاي سطحي براي مشکلات جدي هستند و اين در حالياستکه در اين مرحله از عمر بيتکوين، سطحينگري مطمئنا مطمئنترين راه براي از بين بردن بيتکوين است. نويسنده در پايان نوشتار خود ميگويد: «با پول آزادي خداحافظي کنيد: بيتکوين همانطور که ميدانيم خواهد مرد، مگر اينکه از انجام اشتباهات مشابه تاريخي دستبرداريم.»مرگ بیت کوین با دور شدن از ماهیت غیرمتمرکز….
منبع :دنیای اقتصاد
مقالات مرتبط :